شعر هایم

دیشب تمام شب را بیمارستان بودم...

تا صبح...

خبر داده اند چند تا از شعر هایم

با هم سکته کرده اند...

دست و پای یکی دیگر هم شکسته...

چند تایی هم با هم بودند که تصادف کرده اند...

الان هم زیاد وقت ندارم...

فقط

فقط آمدم به تو بگویم 

اگر طاقتش را داشته باشی...

که همان شعری که برای تو گفته بودم

همان عاشقانه ترین شعر دنیا

دیوانه شده...

اجازه ی ملاقات به من نمی دهند...

تو برو...

شاید گذاشتند ببینیش...

فقط

مرا بی خبر نگذار...

منتظرم

نمی دانم چه بر سر شعرهایم آمده...

خدا به خیر کند

آرین شاعر تنها(دی ۸۸)